آرزو

همگی به صف ایستاده بودند تا از آنها آرزویشان پرسیده شود ؛ نوبت به او رسید : "دوست داری روی زمین چه کاره باشی؟" گفت: می خواهم به دیگران یاد بدهم، پس پذیرفته شد! چشمانش رابست، دید به شکل درختی در یک جنگل بزرگ درآمده است. باخودگفت : حتما اشتباهی رخ داده است! من که این را نخواسته بودم؟!....


سالها گذشت تا اینکه روزی داغ تبر را روی کمر خود احساس کرد ، با خود گفت : این چنین عمر من به پایان رسید و من بهره ی خود را از زندگی نگرفتم! با فریادی غم بار سقوط کرد و با صدایی غریب که از روی تنش بلند میشد به هوش آمد!


حالا تخته سیاهی بر دیوار کلاس شده بود!

هزینه عشق

پسر بچه ای یک برگ کاغذ به مادرش داد .

مادر که در حال آشپزی بود ،دستهایش را با حوله تمیز کرد و نوشته را با صدای بلند خواند.

او نوشته بود :

صورتحساب !!!

کوتاه کردن چمن باغچه 5.000 تومان

مراقبت از برادر کوچکم 2.000 تومان

نمره ریاضی خوبی که گرفتم 3.000 تومان

بیرون بردن زباله 1000 تومان

جمع بدهی شما به من :12.000 تومان !

مادر نگاهی به چشمان منتظر پسرش کرد،چند لحظه خاطراتش را مرور کرد و سپس قلم را برداشت و پشت برگه صورتحساب این را نوشت:

بابت 9 ماه بارداری که در وجودم رشد کردی هیچ

بابت تمام شبهائی که به پایت نشستم و برایت دعا کردم هیچ

بابت تمام زحماتی که در این چند سال کشیدم تا تو بزرگ شوی هیچ

بابت غذا ، نظافت تو ، اسباب بازی هایت هیچ

و اگر شما اینها را جمع بزنی خواهی دید که : هزینه عشق واقعی من به تو هیچ است

وقتی پسر آن چه را که مادرش نوشته بود خواند چشمانش پر از اشک شد و در حالی که به چشمان مادرش نگاه می کرد  گفت:

مامان ... دوستت دارم

آنگاه قلم را برداشت و زیر صورتحساب نوشت:

قبلاً بطور کامل پرداخت شده !!!

مادر متوجه نشد که پسرش داره سرش کلاه میذاره : جمع بدهی میشه 11.000 تومان نه12.000 تومان !!!

معلم و سیب

یک خانم معلم ریاضی به یک پسر هفت ساله ریاضی یاد می‌داد. یک روز ازش پرسید: اگر من بهت یک سیب و یک سیب و یکی بیشتر سیب بدهم تو چند تا سیب خواهی داشت؟

پسر بعد از چند ثانیه با اطمینان گفت: 4 تا! معلم نگران شده انتظار یک جواب صحیح آسان رو داشت (3).

او نا امید شده بود. او فکر کرد "شاید بچه خوب گوش نکرده است" تکرار کرد: خوب گوش کن، خیلی ساده است تو می‌تونی جواب صحیح بدهی اگر به دقت گوش کنی. اگر من به تو یک سیب و یک سیب دیگه و یکی بیشتر سیب بدهم تو چند تا سیب خواهی داشت؟

پسر که در قیافه معلمش نومیدی می‌دید دوباره شروع کرد به حساب کردن با انگشتانش در حالیکه او دنبال جوابی بود که معلمش رو خوشحال کند تلاش او برای یافتن جواب صحیح نبود تلاشش برای یافتن جوابی بود که معلمش را خوشحال کند. برای همین با تامل پاسخ داد "4"..... نومیدی در صورت معلم باقی ماند.

به یادش اومد که پسر توت فرنگی رو دوست دارد. او فکر کرد شاید پسرک سیب رو دوست ندارد و برای همین نمی‌تونه تمرکز داشته باشه. در این موقع او با هیجان فوق العاده و چشم‌های برق‌زده پرسید:

اگر من به تو یک توت فرنگی و یکی دیگه و یکی بیشتر توت فرنگی بدهم تو چند تا توت فرنگی خواهی داشت؟

معلم خوشحال بنظر می‌رسید و پسرک با انگشتانش دوباره حساب کرد. و پسر با تامل جواب داد "3"؟ حالا خانم معلم تبسم پیروزمندانه داشت. برای نزدیک شدن به موفقیتش او خواست به خودش تبریک بگه ولی یه چیزی مونده بود او دوباره از پسر پرسید:

اگر من به تو یک سیب و یک سیب دیگه و یکی دیگه بیشتر سیب بدهم تو چند تا سیب خواهی داشت؟

پسرک فوری جواب داد "4"!!!

خانم معلم مبهوت شده بود و با صدای گرفته و خشمگین پرسید چطور ؟ آخه چطور؟ پسرک با صدای پایین و با تامل پاسخ داد "برای اینکه من قبلا یک سیب در کیفم داشتم"

-------------------------------------------------


خطای دید



1-  به یکی از نقطه های صورتی نگاه کنین
2-نقطه سبز رنگ رو دنبال کنین و بهش نگاه کنین ، واقعا سبزه؟؟؟

3- به + وسط عکس 10 ثانیه خیره بشین ، نقطه های صورتی
ناپدید میشن

یک لیوان شیر

روزی روزگاری پسرک فقیری زندگی می کرد که برای گذران زندگی و تامین مخارج تحصیلش دستفروشی می کرد.از این خانه به آن خانه می رفت تا شاید بتواند پولی بدست آورد.

روزی متوجه شد که تنها یک سکه 10 سنتی برایش باقیمانده است و این درحالی بود که شدیداً احساس گرسنگی می کرد.تصمیم گرفت از خانه ای مقداری غذا تقاضا کند.

بطور اتفاقی درب خانه ای را زد.دختر جوان و زیبائی در را باز کرد.پسرک با دیدن چهره زیبای دختر دستپاچه شد و بجای غذا ، فقط یک لیوان آب درخواست کرد.
دختر که متوجه گرسنگی شدید پسرک شده بود بجای آب برایش یک لیوان بزرگ شیر آورد.پسر با تمانینه و آهستگی شیر را سر کشید و گفت : «چقدر باید به شما بپردازم؟ »

دختر پاسخ داد: « چیزی نباید بپردازی.مادر به ما آموخته که نیکی ما به ازائی ندارد.» پسرک گفت: « پس من از صمیم قلب از شما سپاسگذاری می کنم»
سالها بعد دختر جوان به شدت بیمار شد.پزشکان محلی از درمان بیماری او اظهار عجز نمودند و او را برای ادامه معالجات به شهر فرستادند تا در بیمارستانی مجهز ، متخصصین نسبت به درمان او اقدام کنند.
دکتر هوارد کلی ، جهت بررسی وضعیت بیمار و ارائه مشاوره فراخوانده شد.هنگامیکه متوجه شد بیمارش از چه شهری به آنجا آمده برق عجیبی در چشمانش درخشید.بلافاصله بلند شد و بسرعت بطرف اطاق بیمار حرکت کرد.لباس پزشکی اش را بر تن کرد و برای دیدن مریضش وارد اطاق شد.در اولین نگاه اورا شناخت.

سپس به اطاق مشاوره باز گشت تا هر چه زود تر برای نجات جان بیمارش اقدام کند.از آن روز به بعد زن را مورد توجهات خاص خود قرار داد و سر انجام پس از یک تلاش طولانی علیه بیماری ، پیروزی ازآن دکتر کلی گردید
آخرین روز بستری شدن زن در بیمارستان بود.به درخواست دکتر هزینه درمان زن جهت تائید نزد او برده شد.گوشه صورتحساب چیزی نوشت.آنرا درون پاکتی گذاشت و برای زن ارسال نمود.


زن از باز کردن پاکت و دیدن مبلغ صورتحساب واهمه داشت.مطمئن بود که باید تمام عمر را بدهکار باشد.سرانجام تصمیم گرفت و پاکت را باز کرد.چیزی توجه اش را جلب کرد.چند کلمه ای روی قبض نوشته شده بود.آهسته انرا خواند

«بهای این صورتحساب قبلاً با یک لیوان شیر پرداخت شده است»


داستان اخلاقی جالب

بازدید : 3273

مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در خانه خدا (مسجد) بخواند.
لباس پوشید و راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد، مرد زمین خورد و لباسهایش کثیف شد. او بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. مرد لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد.

در راه به مسجد و در همان نقطه مجدداً زمین خورد. او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. یک بار دیگر لباسهایش را عوض کرد و راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد، با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسید. مرد پاسخ داد: (( من دیدم شما در راه به مسجد دو بار به زمین افتادید.))، از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم.
مرد اول از او بطور فراوان تشکر می کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه می دهند. همین که به مسجد رسیدند، مرد اول از مرد چراغ بدست در خواست می کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند. مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری می کند. مرد اول درخواستش را دوبار دیگر تکرار می کند و مجدداً همان جواب را می شنود.

مرد اول سوال می کند که چرا او نمی خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند. مرد دوم پاسخ داد: ((من شیطان هستم.)) مرد اول با شنیدن این جواب جا خورد. شیطان در ادامه توضیح می دهد: ((من شما را در راه به مسجد دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردن شما شدم.)) وقتی شما به خانه رفتید، خودتان را تمیز کردید و به راهتان به مسجد برگشتید، خدا همه گناهان شما را بخشید.
من برای بار دوم باعث زمین خوردن شما شدم و حتی آن هم شما را تشویق به ماندن در خانه نکرد، بلکه بیشتر به راه مسجد برگشتید. به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد خانواده ات را بخشید.

من ترسیدم که اگر یک بار دیگر باعث زمین خوردن شما بشوم، آنگاه خدا گناهان افراد دهکده تان را خواهد بخشید. بنا براین، من سالم رسیدن شما را به خانه خدا (مسجد) مطمئن ساختم.

تست هوش

باید پس از خواندن سؤال در عرض فقط 5 ثانیه به آن جواب درست را بدهید در پایان تعداد پاسخهای درست شما ضرب در 10 میشود و میزان آی کیو شما را نشان میدهد.
1- بعضی از ماهها 30 روز دارند بعضی 31 روز چند ماه 29 روز دارد؟

2- اگر دکتر به شما 3 قرص بدهد و بگوید هر نیم ساعت 1 قرص بخور چقدر طول میکشد تا تمام قرصها خورده شود؟

3- من ساعت 8 شب به رختخواب رفتم و ساعتم را کوک کردم که 9 صبح زنگ بزند وقتی با صدای زنگ ساعت از خواب بیدار شدم چند ساعت خوابیده بودم؟

4- عدد 30 را به نیم تقسیم کنید وعدد 10 را به حاصل آن اضافه کنید چه عددی به دست می آید؟

5- مزرعه داری 17 گوسفند زنده داشت تمام گوسفند هایش به جز 9 تا مردند چند گوسفند زنده برایش باقی مانده است؟

6- اگر تنها یک کبریت داشته باشید و وارد یک اتاق سرد و تاریک شوید که در آن یک بخاری نفتی یک چراغ نفتی و یک شمع باشد اول کدامیک را روشن میکنید؟

7- فردی خانه ای ساخته که هر چهار دیوار آن به سمت جنوب پنجره دارد خرسی بزرگ به این خانه نزدیک میشود این خرس چه رنگی است؟

8- اگر 2 سیب از 3 سیب بردارین چند سیب دارید؟

9- حضرت موسی از هر حیوان چند تا با خود به کشتی برد؟

10- اگر اتوبوسی را با 43 مسافر از مشهد به سمت تهران برانید و در نیشابور 5 مسافر را پیاده کنید و 7 مسافر جدید را سوار کنید و در دامغان 8 مسافر پیاده و 4 نفر را سوار کنید و سرانجام بعد از 14 ساعت به تهران برسید حالا نام راننده اتوبوس چیست؟


 دوستان این تست سر کاری نیست واقعا تست هوش هست که هر سوال رو باید کمتر از 30 ثانیه جواب بدید عکس العمل سریع در این تست خیلی مهمه وقتی جواب تست رو بیبنید و با جواب خودتون مقایسه کنید جالبه!!!!!!!!

ارزیابی تست براساس تعداد جوابهای نادرست سطح هوش

7 تا و بیشتر دانش اموز دبستان

6 تا دانش اموز دبیرستان

5 تا دانشجو

2-3 استاد دانشگاه

1بعید میدونم
دوست عزیزم : برای دریافت پاسخ تستها به ادامه مطلب مراجعه کن . 

 

ادامه مطلب ...

اضطراب در درس ریاضی و علل موثر بر آن

  اضطراب ریاضی موجب ضعف فرآیندهای ذهنی برای انجام عملیات ریاضی، منفی نگری و سردرگمی دانش آموزان می شود. این گروه با اجتناب از کلاس ریاضی، ناتوانی در انجام آزمون های ریاضی و اضطراب و تشویش فراوان از یادگیری این درس طفره می روند. این تصور که استعداد ریاضی مادرزادی است یا پسرها نسبت به دخترها عملکرد بهتری در درس ریاضی دارند و یا درس ریاضی درس منطق است، نه درس خلاقیت موجب عقب نشینی و مقابله برخی از دانش آموزان از یادگیری علم ریاضی می شود.

عوامل موثر در ایجاد اضطراب ریاضی

الف- عوامل محیطی

1- فشارهای والدین: بدیهی است نقش والدین در اضطراب کودکان از درس و مدرسه بسیار موثر و غیرقابل انکار است. گروهی از پدر و مادرهایی که خود در درس ریاضی ضعیف و کند بوده اند این احساس و نگرش خود را به فرزندشان نیز منتقل می کنند یا گروهی دیگر نیز با فشارها و توقعات خارج از توان فرزندشان آنان را دچار ترس و اضطراب می کنند.

2- شیوه آموزش آموزگاران: گروهی از آموزگاران و معلمان مقطع ابتدایی بدون در نظر گرفتن موقعیت ذهنی- روانی دانش آموزان و میزان استعداد ها و توانایی های آنان، مسائلی برای حل کردن طرح می کنند که از عهده بیشتر شاگردان کلاس خارج است. در این گونه موارد، دانش آموزان احساس عدم کفایت و ناتوانی می کنند و نسبت به استعداد و عملکرد خود بدبین و وازده می شوند.

3- محتوای کتاب های ریاضی: در مواردی نیز محتوای کتاب و ترتیب درس های ریاضی به گونه یی است که یادگیری مفاهیم ریاضی، سخت جلوه می کند و موجب گیجی و سردرگمی دانش آموزان می شود. در چنین مواردی اگر آموزگار هم کمی درایت و تلاش از خود به خرج ندهد و آموزش را راحت تر نکند، موجب بیزاری دانش آموزان از درس ریاضی می شود، زیرا احساس می کنند که چیزی نمی فهمند.

4- تجارب منفی: نمره های پایین از درس ریاضی، پیش زمینه های ذهنی، آموزگاران جدی و سختگیر، روش های تدریس اشتباه، عدم توجه به مراحل رشد ذهنی کودکان و آزمون های پیچیده پی درپی، همگی می توانند موجب بدبینی دانش آموزان نسبت به درس ریاضی شوند.

ب - شیوه های اشتباه آموزش ریاضی

1- تاکید بیش از اندازه بر به یادسپاری: ریاضی درسی است که بیش از آن که به حفظ کردن نیاز داشته باشد، به فهمیدن و درک کردن نیاز دارد. درک قوانین و مفاهیم ریاضی موضوعی است که برای تدریس این درس باید در وهله اول مدنظر باشد.

2- تاکید بر سرعت در پاسخ گویی: مساله حل کردن و پاسخ دادن به سوالات درس ریاضی نیاز به درک مساله و پرسش آموزگار دارد. پس با فشار آوردن بر دانش آموزان که «سریع» پاسخ دهید، نمی توان مشکلی را حل کرد. در این گونه موارد، دانش آموزی که قدری کندتر از دیگران عمل می کند، احساس عدم کفایت و ضعف می کند و از یادگیری و درک مساله عاجز می ماند. در مواردی پیش می آید که آموزگاری از این که درسی را چند بار تکرار کند و دانش آموزان متوجه نشوند، دچار ناکامی و سرخوردگی می شود. اما اگر همین آموزگار روش خود را تغییر دهد و آهسته تر مفاهیم ریاضی را برای دانش آموزان جا بیندازد، به طور حتم نتیجه بهتری خواهد گرفت.

3- یکنواختی و عدم ابتکار آموزگاران در شیوه تدریس: اغلب دانش آموزان دوست دارند مساله ها و پرسش های متنوع و لذت بخش را پاسخ دهند. برای مثال، آموزگار می تواند برای به فکر واداشتن دانش آموزان، آنها را در شرایط عینی روزمره زندگی قرار دهد و انتظار داشته باشد که آن مساله را حل کنند. فروشگاهی خیالی با مجموعه یی از جنس ها با قیمت های مختلف و تجسم صحنه خرید و فروش کالا برای کودکان ابتدایی بسیار ملموس، عینی و قابل درک تر است تا مثالی دور از ذهن، که کودک هیچ تصوری درباره آن در ذهن ندارد. دانش آموزان ابتدایی )به ویژه دخترها( نیاز به هرچه عینی تر کردن مسائل دارند. آنها به دلیل رشد ذهنی شان هنوز قادر به درک مسائل انتزاعی نیستند، برای درک مساله و آسان سازی آن باید از روش های ملموس استفاده کرد.

4- عدم درک دانش آموزان از کاربرد ریاضی در زندگی: بدیهی است اگر دانش آموزان موارد استفاده از ریاضی را در زندگی روزمره بشناسند و به کار بندند، علاقه بیشتری نسبت به یادگیری این درس از خود نشان خواهند داد.

پ - عوامل فردی

1- کاهش اعتماد به نفس: عدم تسلط بر انجام چهار عمل اصلی و اولیه ریاضی، درک مساله و راه حل آن موجب کاهش اعتماد به نفس دانش آموز در یادگیری درس ریاضی می شود و این چرخه ضعیف )ندانستن، بی علاقگی و بیزاری از درس ریاضی( موجب دوری گزیدن از کلیه درس های مرتبط با ریاضی )هندسه، ترسیم، جبر، مثلثات و...( در آینده می شود.

2- احساس ضعف و کمبود: اغلب دانش آموزانی که به درس ریاضی علاقه ندارند، از اشتباه کردن پای تخته سیاه می هراسند. آنها تصور می کنند اگر نتوانند پاسخ سوالی را درست جواب دهند، مورد تمسخر و خنده هم کلاسی هایشان قرار می گیرند. در حالی که آموزگار وظیفه دارد با اتخاذ روش های گوناگون مانع بروز این گونه صحنه ها شود.

3- تشویق دخترها به یادگیری ریاضی: گروهی از والدین تصور می کنند که دخترهایشان نیازی به یادگیری عمیق ریاضی ندارند. همان قدر که بتوانند در این درس نمره قبولی بیاورند، کافی است. در حالی که امروزه کلیه رشته های درسی به نوعی با ریاضی، برنامه نویسی، حل مساله، تفکر انتزاعی و شیوه استدلال کردن سر و کار دارند. پس بهتر است دخترها نیز همچون پسرها به یادگیری علم ریاضی تشویق شوند تا امکان دسترسی به رشته های گوناگون را داشته باشند.

اضطراب ریاضی و نقش آموزگاران

بدیهی است رفتارهای پنهان و آشکار )کلامی و غیرکلامی ( آموزگار در بروز اضطراب دانش آموزان از درس ریاضی تاثیر زیادی دارد. زمانی که آموزگار ناخودآگاه اخم می کند یا با جملاتی توهین آمیز و ترشرویی موجب کاهش اعتماد به نفس شاگرد می شود، او را از دستیابی به جواب نهایی پرسش یا مساله بازمی دارد.

در مواردی نیز، اضطراب از آموزش صحیح درس ریاضی به دانش آموزان موجب ضعف شیوه های تدریس آموزگار می شود و ریشه های اضطراب را در دانش آموزان به وجود می آورد. گروهی از آموزگاران نیز تصور می کنند ریاضی مقطع ابتدایی به قدری ساده است که تمامی دانش آموزان باید آن را بفهمند. در حالی که اگر با مراحل رشد ذهنی کودکان آشنا باشند، این انتظار بی مورد را از آنها نخواهند داشت. شناخت اعداد، عددنویسی، درک بزرگ تر و کوچک تر، فهم عمل جمع و تفریق و درک مفهوم ضرب و تقسیم اولین گام های آموزش ریاضی است. در کنار آموزش این مفاهیم، آموزگار باید درک مساله، شیوه طرح مساله، قابل فهم بودن مساله، درک راه حل مساله و بیان شیوه حل مساله را نیز به دانش آموزان بیاموزد. هرچه مساله برای دانش آموزان قابل فهم تر و ملموس تر باشد، یافتن راه حل مساله نیز برای آنان راحت تر خواهد بود. هرچه آموزگار از مثال ها، تمرین ها و راهکارهای عینی تر استفاده کند، شاگردان ریاضی را شیرین تر، آسان تر و عملی تر خواهند یافت. آموزگاران باید به این نکته توجه داشته باشند که شاگردان ابتدایی هنوز نمی دانند چطور باید ریاضی را یاد بگیرند. به آنها یاد می دهند که عملیات جمع و تفریق را حفظ کنند، در حالی که هنوز مفاهیم زیربنایی )استدلال کردن( را نیاموخته اند. آنها برای هرچه آسان تر کردن آموزش ریاضی به دانش آموزان باید سعی کنند شیوه ها و روش های تدریس را متناسب با نیازهای دانش آموزان کلاس خود تغییر دهند. آنها باید ابتدا:

1- نسبت به ریاضی نگرش و دیدی مثبت و سازنده در خود و شاگردانشان ایجاد کنند. آموزگار باید بپذیرد که وظیفه خطیر آموزش امری ساده و راحت نیست. کودکانی که تا چند سال پیش هیچ انتظاری از آنها نمی رفت، به تدریج گام در مسیر یادگیری و آموزش گذاشته اند. پیشرفت آنها مرحله به مرحله است. آنها ابتدا مفاهیم اولیه را باید یاد بگیرند. درک مساله ریاضی نیاز به تفکر دارد. اگر دانش آموزی در یکی از این مراحل دچار ضعف و کاستی باشد، گام های بعدی را با دردسر پشت سر خواهد گذاشت. چه بسا آنچه را که در طول سال های ابتدایی خوب نیاموخته است، تا سال های جوانی و بزرگسالی نیز نتواند خوب بفهمد. در نظر داشته باشید، باورهای آموزگاران درباره درس ریاضی تاثیر شگرفی بر عقاید دانش آموزان می گذارد. اگر معلمی از تدریس ریاضی احساس فشار و ناراحتی کند، موجب انتقال این احساس به دانش آموزانش می شود. اگر هدف آموزگار کاهش استرس دانش آموزان است، نباید بگوید سریع جواب بده./ خیلی آسان است./ ریاضی خیلی مهم است./ مسائل را به تنهایی حل کن. / نه ، اشتباه کردی.

در عوض باید بگوید:

اگر عجله کنی، حتماً اشتباه می کنی./ اگر سعی کنی تمام مساله را ذهنی حل کنی، ممکن است اشتباه کنی./سعی کن گام به گام مساله را حل کنی. این کار باعث می شود که مساله را خوب بفهمی و راه حل های آن را درست حدس بزنی./ زمانی که مساله را نوشتی، یک بار آن را توضیح بده.

آموزگاران باید بپذیرند:

الف- دانش آموزان با یکدیگر تفاوت دارند.

ب- هر دانش آموزی شیوه واحدی برای فکر دارد. حل یک مساله ممکن است روش های مختلفی داشته باشد. پس بهتر است به هر دانش آموزی اجازه دهند که با شیوه خودش مساله را حل کند.

ج- هیچ گاه دانش آموزان را با یکدیگر مقایسه نکنند.

2- دانش آموزان را با درس توجیه کند. آموزگار ابتدایی باید سعی کند فلسفه ساده یی از ریاضی را برای دانش آموزانش توضیح دهد. گفت وگو و واضح سازی عملیات ریاضی، امکان پرس وجو های کلاسی، اشکال گیری، ارائه تمرین های ساده به پیچیده، گوشزد کردن قوانین ریاضی به دانش آموزان از جمله نکاتی است که معلم درس ریاضی باید به آنها توجه داشته باشد.

3- انجام آزمون های کوتاه و متنوع می تواند از اضطراب ریاضی دانش آموزان بکاهد. تست های ساده ریاضی، حل مسائل آسان ریاضی، موفقیت های پی درپی در آزمون های ریاضی و پیشرفت گام به گام در درس ریاضی موجب تقویت اعتماد به نفس دانش آموزان در یادگیری علم ریاضی می شود. پرسش های ساده یی که آموزگار مطمئن است دانش آموزان پاسخ های آنها را می دانند، آزمون های هفتگی که از بین درس های هفته انتخاب شده است و تمرین های مکرری که صرفاً برای یادآوری درس های قبلی آورده می شود، نیز موجب حضور ذهن دانش آموزان در کلاس می شود.

4- مثبت نگری را به دانش آموزان بیاموزید. با پایان هر سال تحصیلی دانش آموزان یک سری تجارب و خاطرات خوشایند و ناخوشایند را با خود به سال تحصیلی جدید می آورند. آموزگار درس ریاضی باید سعی کند تجارب منفی و ناخوشایندی را که گروهی از دانش آموزان در خصوص درس ریاضی در ذهن دارند، فراموش کند و زمینه یی مثبت به آنها بدهد. کاهش اضطراب ریاضی از طریق رفع اشکال و بازگشت به مفاهیم اولیه، به کار بستن شیوه های جدید آموزش، ایجاد فضایی شاد و پرانرژی، پذیرش اشتباه و خطای شاگردان، تشویق به پرسش های کلاسی و درک اشکالات دانش آموزان از جمله نکاتی است که آموزگاران برای کاهش اضطراب ریاضی در بین شاگردانشان می توانند به کار بندند. احساس خجالت و شرمساری، احساس مشترکی است که اغلب دانش آموزانی که نمی توانند پاسخ های صحیح مسائل ریاضی را بنویسند، بدان دچار می شوند. آموزگاران باید آگاه باشند فرصتی که برای حل مساله به دانش آموزان می دهند، متناسب با سختی و پیچیدگی مساله باشد. آموزگارانی که انتظار دارند دانش آموزان همواره جواب صحیح را به دست آورند، آنها را دچار اضطراب و نگرانی می کنند و موجب شرمساری آنها جلوی دوستان و هم کلاسی هایشان می شوند. همین امر موجب می شود که این گروه از دانش آموزان از مطرح کردن پرسش های خود سر کلاس اجتناب ورزند.

5- با خوش رویی و روحیه یی شاد تدریس ریاضی را آغاز کنید. آموزگارانی که عصبانی، خسته و پرخاشگرند و با کج خلقی به دانش آموزان درس می دهند، جوی منفی و ناخوشایند در کلاس حاکم می کنند که موجب ترس و دلهره دانش آموزان می شود.